شهید مهرداد قنبرزاده
شهید مهرداد قنبرزاده بائی نام پدر : قنبر نام مادر: فرخنده قنبرزاده تاریخ تولد :1344/06/29 تاریخ شهادت : 1363/12/23 محل شهادت : هورالعظیم گلزار:گله محله(12سال مفقود) عملیات بدر
بار خدایا می ترسم از خودم قبل از این که از عدالت بترسم. زیرا این منم که تورا وادار می کنم تا عدالت را بر من جاری کنی و می ترسم از آن روزی که عدالت را روا داری و من می دانم که نمی توانم طاقت بیاورم.
بار خدایا تو رحمانی و اگر گناهان ما را ببخشی چیزی از بخشنده بودنت کم نمی شود. پس بار خدایا تو را به حرمت خون شهیدان و تمام معصومین قسم می دهم مرا ببخش و قلم عفو بر اعمالم بکش
توصیه نامه شهید مهرداد قنبرزاده
به خواهران عزیزم توصیه می کنم حجاب خود رارعایت کنند؛چراکه به فرموده ی امام علی(ع) پوشیده و محفوظ داشتن زن مایه آسایش بیش تر و دوام زیبایی زن است)).پیرو و دوست دار ولایت فقیه باشید تا از مسیر حق منحرف نشوید.
به دیدار خانواده شهدا بروید و آن ها را فراموش نکنید.از دروغ و ریا پرهیز کنید.در انتخاب دوست دقت کنید که دوست عاقل به علم انسان می افزاید.
در برخورد با دیگران متواضع باشید.در تکایا و مساجد در مراسم های عزاداری ائمه علیهم الاسلام حضور پیدا کنید.به مطالعه کتب مذهبی بپردازید.
پرواز در مجنون
مهرداد قنبرزاده' فرزند علی، در شهریور ماه سال ۱۳۴۴ در یک خانواده متدین و انقلابی به دنیا آمد.
پدرش در سازمان تعاون روستایی کار می کرد.
همزمان با ماموریت پدرش به همراه خانواده به اراک مهاجرت کرد. دوره تحصیلات ابتدایی را در اراک و سپس درسال ۱۳۵۵ به بابل عزیمت نمود و دوره راهنمایی را در مدرسه شهید اکبرزاده با موفقیت گذراند. و مدرک دیپلم تجربی را همچنین در دبیرستان مرحوم طالقانی بابل دریافت کرد.
شهید مهرداد در دوران مبارزات انقلاب به همراه بچه های مذهبی و انقلابیِ شهر، نقش بارزی را عهده دار بود. از جمله در پخش شب نامه ها و اعلامیه ها بر علیه رژیم شاه و نشر اعلامیه ها و رساله ها و پیام های حضرت امام (ره) در سطح شهرستان وظیفه مهمی را برعهده گرفت.
روزی به اتفاق دوستان انقلابی اش در مکان کانون امام خمینی(ره) بابل در حال طرح ریزی پخش اعلامیه ها در شب های آتی بودند که منافقین آن مکان را با اسلحه یوزی به رگبار بستند.
مهرداد به عنوان یک سرباز گمنام در کشف خانه های تیمی ضدانقلاب سهم بسزایی داشت. خانه های تیمی که هدف اولیه شان خرابکاری،ترور بچه های مذهبی و انقلابی بود.
مهندس مهرزاد قنبرزاده (برادرشهید) این چنین نقل میکند:
کلاس پنجم ابتدایی بودم در یکی از شب های ماه مبارک رمضان جهت پخت سحری به همراه مادرم از خواب بیدار شدم. دو نفر را در بالای دیوار منزلمان دیدم . ناگهان تیراندازی شروع شد متوجه شدیم با کمک اشراف اطلاعاتی برادرانم مهران و شهید مهرداد نیروهای سپاه وارد عمل شدند که در آن شب ۵ نفر از اعضای این تیم که قصد خرابکاری و ترور در منزلمان را داشتند دستگیر شدند و پس از بازجویی که از آنها به عمل آمد منجر به کشف یک خانه تیمی بزرگ با انواع اسناد و مدارک اطلاعاتی و وسایل بمب گذاری شد.
برادرم مهرداد دو روز مانده به شروع حادثه ی سال ۶۰ آمل توسط منافقین ترور شد و عصب دست راست آن صدمه دید.
در رفتار و کردار مهرداد خبری از تکبر و خود برتر بینی نبود.
با مردم بسیار مهربان و متواضع بود.
در آن زمان که وزارت اطلاعات بر دوش سپاه بود رفتار و کردار او تنی چند از افراد ضد انقلاب و فریب خورده را نجات داد.
مهندس قنبرزاده در مورد چگونگی شهادت آن شهید ادامه می دهد:
برادرم قبل از این که خدمت مقدس سربازی را در سپاه آغاز کند دو مرحله به عنوان نیروی داوطلب بسیجی به جبهه اعزام شد. در تاریخ ۶۳/۱۱/۱۳ در عملیات بدر به همراه لشگر ۵ نصر خراسان شرکت جست.
آن زمان شهید مهرداد در لشگر ۲۵ حضور داشت و بنا به درخواست فرماندهی لشکر نصر حدود ۲۰۰ نفر از نیروهای ۲۵ کربلا از جمله مهرداد قنبرزاده به عنوان داوطلب به این لشگر پیوست.
در مورخه ۶۳/۱۲/۲۳ که عراق شکست سنگینی را متحمل شده بود پاتک سنگینی را در جزیره مجنون شروع کرد. نیروهای خودی مجبور به عقب نشینی شدند و شهید مهرداد و تعدادی از نیروها در آن منطقه ماندند تا بقیه نیروها به عقب برگردند که در ادامه درگیری شدید برادرم به درجه رفیع شهادت نائل گشت.
بدن پاکش در مجنون ماند و بعد از ۱۲ سال گروه تفحص شهدا در هنگام شناسایی در آن منطقه پلاک آن شهید را یافتند و با تشییع شگفت انگیز مردم فهیم بابل از چند مشت خاک و استخوان در گلزار شهدای گله محله بابل آرام گرفت.
حجت الاسلام شیخ محمود شیرافکن از همرزمان آن شهید که در حال حاضر در قم به سر می برد می گفت:
چند شب قبل از عملیات دیدم که مهرداد در سنگر حضور ندارد. پی آن رفتم دیدم در یک جای خلوت و باگریه و زاری با خدا راز و نیاز می کند. با خود گفتم مهرداد دیگر رفتنی است.
آری او واقعا بنده ی خدا و به حق شایسته ی شهادت و بلکه شهادت پاداش ایمان ،صفا ؛ اخلاص ؛ فداکاری ؛جهاد و استقامتش بود.